صلاح‌الدين خديو مجله گفتگو آخرين شماره خود را به تحليل و بررسي مسائل كردستان عراق اختصاص داده است.گفتگو از زمره نشرياتي است كه در اوايل دهه هفتاد و همگام با گشايش نسبي درفضاي سياسي و اجتماعي جامعه، پاي به عرصه وجود گذاشت.ادبيات علمي و غير ارزشي و رويكرد تحليلي آن كه در فضاي سنگين و دوقطبي آن روزگار تجربه اي ناب به شمار مي رفت، خيلي زود آنرا با اقبال نخبگان و قشر ممتاز اهل مطالعه مواجه نمود. از يك نظر اندك نشريات مستقل و غير دولتي آن سالها به دو دسته تقسيم مي شدند.نشرياتي چون كيان و ايران فردا و راه مجاهد – سلف چشم انداز ايران فعلي – كه هريك با تفاوتهايي در سبك و سياقشان، محل عرض اندام و انديشه آرايي روشنفكران و نوانديشان ديني بودند. آدينه، دنياي سخن ، گردون و گفتگو اما بخشي از فضايي كوچك بودند كه حاكميت پس از پايان جنگ ايران و عراق با امساك در اختيار روشنفكران عرفي قرار داده بود.البته با اين تفاوت كه سه نشريه نخست طبق سنت قديمي و مرسوم روشنفكري ايراني بيشتررويكرد ادبي داشتند ولي گفتگو به سبك تحليلي به بررسي مسائل فرهنگي، اجتماعي و بعضا سياسي مي پرداخت. سبك و سياق متفاوت گفتگوو قلم زدن چهره ها و قلم هاي جدي و نامور در آن ، از همان آغاز سنگيني و متانت خاصي بدان بخشيد و آن را به جريده اي موثر و مخاطب پسند در عرصه هاي تحقيقي و تحليلي تبديل كرد.بسياري از بنيان هاي فكري جنبش دوم خرداد مانند بحث هاي جامعه مدني، حوزه عمومي ودمكراسي ابتدا در گفتگومورد كنكاش و گفتگو قرار گرفتند.در واقع اتنخابوا واژه "گفتگو"بعنوان نام يك نشريه، در چارچوب همين فضاي فكري و با در نظر داشت همه بار فكري و فلسفي اين واژه صورت گرفته بود نوشتن در مورد مسائل كردستان وتلاش برای ارائه قرائتی خاص ومتفاوت از مساله کرد، اما در گفتگو بي سابقه نيست.در سالهاي اخير اين نشريه اهميت ويژه اي به مناطق قومي و مسائل و مشكلات آنها داده است.اختصاص يك شماره كامل به مسايل كردستان عراق ، اما در نوع خود و در ميان مطبوعات ايران كاري تازه و تجربه اي نوآورانه است.شايد اهميت روزافزون اقليم كردستان عراق به عنوان يك واحد سياسي جديد و نوپا در منطقه در كنار افق تثبيت شوندگي و ماندگاري آن و رفت و آمد بيش از پيش ايرانيان غير كردزبان به آن سامان، درعالم روشنفكري كشور ما بازتاب داشته و بخشي از آنرا به شناخت عميق و دقيق تر اين تجربه رهنمون ساخته است. مضاف بر آن شناختن دقیق تر و بی واسطه تر تجربه اقلیم کردستان عراق می تواند برآرا و افکارروشنفکران مرکزنشین درمورد مسائل کردها در ایران هم تاثیرایجابی داشته باشد.مقاله آقای کاوه بیات درهمین شماره که صراحتا به نقد و نفی کلیشه ها وتعارفات سیاسی رایج دراین حوزه مانند ؛ مرزداران غیور ؛ و ؛ اصیل ترین آریاییان ؛ پرداخته ، در صورت تعمیق و تداوم میتواند فتح باب مبارکی در این حوزه باشد.افزون بر آن روشنفکران واهل بخیه کرد هم باید به استقبال اینگونه تلاشها رفته و از طرح قرائت های مختلف ازمساله کرد نهراسند و به قول معروف بگذارند دراین باغ صد گل بشکفد. اهل فلسفه بین دو واژه ؛ مساله ؛ و ؛ مشکل ؛ دیواری بلند کشیده اند.از نظر آنان مساله واجد جوابی مشخص و معین است ، درحالیکه مشکل لزوما اینگونه نیست ودست کم ابتدا باید شناخته شده وسپس راه های احتمالی – نه یک راه حل – چاره جویی برای آن مورد بحث و بررسی قرار گیرد.به نظر راقم این سطور، داستان کردها در ایران بیشترازنوع دوم است و طبیعتا محتاج شناختن و گفتگوهای بیشتر.هرچند با جان و دل هم باور دارم که هیچ راه چاره ای در نهایت نمی تواند از توجه به دو اصل مهم مردم سالاری در ایران و خودمدیریتی در کردستان غافل بماند. در اين شماره گفتگو كه به نظر ميرسد عمده مطالب و مصاحبه هاي آن همزمان با نااراميهاي كردستان عراق در بهار گذشته تهيه شده، سعي شده از رهگذرمصاحبه با چهره ها و احزاب گوناگون ، از حاكميت گرفته تا اپوزيسيون وحتی جریان های فرعی و کم اهمیت تر، چهره اي نسبتا جامع و فراگيراز اوضاع آن سامان به نمايش گذاشته شود.خواندن اين شماره از گفتگوهم براي علاقمندان به شناخت كردستان عراق مفيد است و هم براي كساني كه مايل به پيگيري روندهاي گذار به دموكراسي و نيز ارتباط نفت با مقوله توسعه و دمكراسي و به صورت كلي تجربه خاص دولت هاي رانتير در رسيدن به توسعه اقتصادي و مدرنيته سياسي هستند. در واقع تجربه حكومت اقليم كردستان از اين نظركه نمونه اي مبتدي و تازه كاردر اين مسير است، مي تواند راهگشا و درس آموز باشد. کوتاه سخن اینکه آخرين شماره گفتگوکه به همت پژوهشگر كرد احسان هوشمند منتشر شده است، کاری است سترگ و ماندنی و قابل خواندن و ویراستاری و ترجمه نارسا و ضعیف برخی مصاحبه ها هم در برابرتلاشها و حجم وسیع کار صورت گرفته ، شایسته اغماض و چشم پوشیدن است.